English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1806 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
NOT function U تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
denials U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
joint denial U تابع منط قی که خروجی آن وقتی غلط است که هر ورودی درست باشد
denial U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
neither nor function U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equivalence U 1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
one element U تابع منط قی که در صورت درستی ورودی خروجی درست میدهد
equivalence U تابع منط قی که وقتی درست است همه ورودی ها مشابه باشند
NOR function = U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
identities U دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
identity U دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که همه ورودی ها در یک سطح باشند ونادرست است اگر باهم فرق کنند
non equivalence function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
equivalence U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
inequivalence U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
NEQ U تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
gigo U اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
inclusion U آنگاه تابع And این دو نیز درست است
implication U آنگاه تابع And این دو نیز درست است
implications U آنگاه تابع And این دو نیز درست است
anti- U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
paradoxically U چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
verifying U بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
verify U بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
verifies U بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
verified U بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
paradoxicality U چگونگی سخنی که درفاهرمهمل ودرمعنی درست باشد
king's peg U نوشابهای که از شامپانی وکنیاک درست شده باشد
melodramatist U کسیکه کارش درست کردن melodrama باشد
identities U تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
identity U تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
green bice U رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
figures U آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
figuring U آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
figure آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
voltages U وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
voltage U وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
cable suspension bridge U پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. U خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
fallacy of composition U استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
fudging U غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudges U غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudge U غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudged U غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
It wI'll eventually pay off. U با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
stub U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
inputted U 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input U 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
ostensible U شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
i/o U فضای ذخیره سازی موقت داده که به عنوان خروجی یا ورودی استفاده خواهد شد
devices U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
input function U تابع سیگنال ورودی
useful <adj.> U درست
clear U درست
straightest U درست
exact U درست
orthodox U درست
legitimately U درست
sock U درست
right U درست
genuine U درست
straight U درست
smack dab U درست
inviolate U درست
straighter U درست
clearer U درست
perfecting U درست
clearest U درست
exact <adj.> U درست
correct <adj.> U درست
right as nails U درست
right as a trivet U تن درست
straightforward U درست
entire U درست
accurate [correct] <adj.> U درست
clears U درست
Am I not right?dont you agree with me ? U درست می گه یا نه ؟
valid U درست
right as a trivet U درست
corrects U درست
true U درست
proper <adj.> U درست
true <adj.> U درست
real <adj.> U درست
properly U درست
truest U درست
correct U درست
truer U درست
correcting U درست
utilitarian [useful] <adj.> U درست
legitimates U درست
out and out U درست
perfected U درست
conscionable U درست
veracious U درست
appropriate [for an occasion] <adj.> U درست
perfects U درست
convenient <adj.> U درست
functional <adj.> U درست
perfect U درست
legitimated U درست
in order U درست
orthographically U درست
legitimate U درست
incorrect U نا درست
legitimating U درست
accurate U درست
aright U درست
righted U درست
in a entireness of state U درست
Quite [so] ! U درست!
incorrupt U درست
out-and-out U درست
practicable <adj.> U درست
well advised U درست
exacts U درست
suitable <adj.> U درست
authentic U درست
proper U درست
practical <adj.> U درست
plain dealing U درست
exacted U درست
just U درست
whole U درست
righting U درست
exactly U درست
purpose-built <adj.> U درست
purposeful <adj.> U درست
even U هم درست
indefectible U درست
purposive <adj.> U درست
by the square U درست
by fits and starts U درست
integral U درست
concoct U درست کردن
make up U درست کردن
trimmest U درست کردن
trims U درست کردن
right minded U درست اندیشی
misbehaved U درست رفتارنکردن
integers U چیز درست
misbehave U درست رفتارنکردن
right-minded U درست اندیشی
on the button <idiom> U درست سر موقع
concocts U درست کردن
concocting U درست کردن
in good time <idiom> U درست سر وقت
misunderstood U درست نفهمیدن
misunderstand U درست نفهمیدن
spitting image <idiom> U درست مثل
trim U درست کردن
fair shake <idiom> U رفتار درست
concocted U درست کردن
misunderstands U درست نفهمیدن
next in fornt of U درست در جلو
adapt U درست کردن
trustworthy U موثق درست
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com